عشق یعنی اتش افروخته
عشق یعنی خیمهای سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام
دل بریدن ها وحج نا تمام
عشق یعنی غربت نور دو عین
عشق یعنی گریه بر قبر حسین
عشق را گویم فقط در یک کلام
یا ابالفظل و حسین و وسلام
امواج خون گرفته صحرای کربلا را
فریاد تشنه کامان پر کرده این فضا را
دلها زغم بسوزد
گهواره هم بسوزد
حسین حسین حسین جان
شایدانروزکه سهراب نوشت
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبری از دل پر درد دل یاس نداشت
باید اینطور نوشت
چه شقایق باشد
چه گل پیچک
چه گل یاس
جای یک گل خالیست
تا نیاید مهدی (عج) زندگی زیبا نیست
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید
گفتمش نا مردومان این زمان رانقش کن
عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید